Donnerstag, 26. Januar 2012

Karikaturen von Iran und Islam



































دست و پا زدن حکومت در باتلاق انتقام از مردم


  دست و پا زدن حکومت در باتلاق انتقام از مردم 


سران حکومت، علاوه بر انتقام جویی از اقشار مختلفی که در جریانات سیاسی، به گونه های مختلف، مخالفت خود را نشان داده بودند، سعی در مهار اعتراضات و اعمال فشار، از طریقهای مختلف از جمله فشار بر خانوادۀ فعالان سیاسی و اجتماعی، را دارد. پس از اعتراضات گسترده مردم در خرداد 88 و نمایش وارونۀ آن از سوی صدا و سیمای حکومت، بسیاری از هنرمندان و خبرنگاران از حضور در برنامه های صدا و سیما و نیز در روزنامه های حکومتی، خودداری نمودند و به کار خود در حوزه های مردمی پرداختند. برخی از هنرمندان از ایفای نقش در سریالهای صدا و سیما خودداری، و به بازی در فیلمهای سریالی در حوزۀ خصوصی پرداختند و برای اولین بار، سریالهای تلویزیونی به صورت سی دی های هفتگی در سطح کشور منتشر گردید، که با استقبال خوبی از سوی مردم روبرو شد، چرا که مردم به تلویزیون حکومتی پشت کرده، و رغبتی به تماشای آن نشان نمی دادند و برای حمایت از این هنرمندان به خرید محصولات آنان می پردازند. بسیاری از این بازیگران که سکوت خود را شکستند و لب به اعتراض گشودند، به طور غیر مستقیم از بازی در فیلمهای سینمایی محروم شدهاند، و یا مجبور به خداحافظی از دنیای بازیگری در ایران میشوند. از این جمله میتوان به فاطمه معتمد آریا، گوهر خیراندیش و مهناز افشار اشاره نمود.


در بخش موسیقی و هنر نیز شاهد اینگونه بایکوتها از سوی هنرمندان بودیم. در جایی که اساتید موسیقی ایران از حکومت خواستند که از پخش آثار آنان در رادیو و تلویزیون حکومتی خودداری کند، که این کار حتی به قیمت لغو تمامی مجوزهای کنسرت و نیز عدم اجازه تکثیر آثار آنان از سوی استدیوهای داخلی شد. کار حتی به آنجا رسید که دعای ربنای شجریان، که سالهای سال از صدا و سیمای حکومتی برای ماه رمضان پخش می گردید، امسال به عنوان آواز شناخته شود و پخش آن ممنوع اعلام گردد! بسیاری از مجریان و عکاسان و خبرنگاران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به خیل مردم پیوستند و مورد غضب حکومت قرار گرفتند. برخی از آنان حتی پا را فراتر گذاشته و با شبکه های خبری اجتماعی خارج از کشور، به همکاری پرداختند. اکنون نیز میتوان صدای بعضی از دوبلرهای ایران را در برخی از فیلم و سریالهای دوبله شده در کانالهای ایرانی خارج از ایران که توسط ماهواره پخش میگردند، بوضوح شنید.


پس از فروکش کردن موقت شعله های خشم و اعتراضات مردمی در خیابانها، حالا که رژیم مجال نفس کشیدن یافته است، به کینه جویی خود با مخالفان پرداخته و به بهانه های مختلف، به آزار و اذیت و بازداشت و حتی شکنجه و تهدید آنها می پردازد. بسیاری از آنان را از محل کار و یا خانه های خود روبوده و مدتها از بازگو کردن سرنوشت و اتهام آنها خودداری میکند. در این میان، می توان از مریم مجد عکاس ورزشی و یا پگاه آهنگران که در خانه روبوده شد و تا مدتی از آنها خبری در دسترس نبود، نام برد.


اما ماجرا به اینجا ختم نمی شود، بلکه سران رژیم، بعد از تحولات کشورهای منطقه، از تونس و مصر گرفته، تا لیبی و بحرین و یمن و سوریه، از ترس تکرار این تحولات در ایران، فشار خود را به مردم، علی الخصوص فعالان سیاسی و اجتماعی، صد چندان کرده است. ترس رژیم از سقوطی همچون تونس و مصر و لیبی، آنان را بر آن داشته تا از هر حربه ای برای بقای خود استفاده کنند، که یکی از این حربه ها، فشار روانی بر روی افراد جامعه است، متداولترین نوع اینگونه فشارهای روانی، ایجاد ترس در بین اقشار جامعه می باشد، یعنی با ایجاد محیطی امنیتی به بهانه های مختلف از قبیل ایجاد نظم و امنیت، نیروهای مسلح خود را در سطح شهرها پراکنده ساخته، تا هر گونه حرکتی را زیر نظر بگیرند و بعد با ایجاد خفقان و محدودیت ها، اوضاع را کنترل نمایند. در مراحل بعدی، به نفوذ در بین اقشار فعال و شناسایی آنها پرداخته، تا در صورت امکان جریان اصلی مبارزه را منحرف، و سپس به دستگیری و زندانی کردن افراد فعال بپردازند.


یکی دیگر از روشهای رژیم، تهمت زدن و بدنام کردن مخالفین خود می باشد، و گاهاً شاهدیم که فعالین سیاسی دستگیر شده، به جرم هایی از قبیل قاچاق مواد مخدر، کلاهبرداری، اراذل اوباش و یا جاسوس محاکمه می شوند و به اعدام یا حبس های طولانی مدت، محکوم میشوند. و اما یکی از مهمترین و سنگین ترین فشارهای روانی، فشارهای خانوادگی است. یعنی با شناسایی و دستگیری مخالفان، به آزار و اذیت و حتی بازداشت همسر و مادر و دختر و یا خواهر و سایر افراد خانواده او نیز می پردازند، که از اینکار خود، چند هدف را دنبال میکنند، که مهمترین آنها، تحت فشار گذاشتن آن شخص برای دست برداشتن از مبارزه، شناسایی سایر دوستان و همقطاران و دیگر فعالان، اعتراف به کارهای انجام داده و نداده برای اتهام، محاکمه و بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی، و نیز تضعیف روحی روانی، انتقامجویی و خفه کردن فریادهای حق طلبانه و ایجاد رعب و وحشت در سایر فعالان، که شاید به چنین سرنوشتی دچار شوند. یکی دیگر از اهداف شوم اینگونه اقدامات، ایجاد جو هراس در خانواده هاست، که جلوی فعالیت اعضای خانوادۀ خود را بگیرند که مبادا آنها نیز دچار چنین مشکلاتی شوند.


در ماههای اخیر، هر روزه شاهد هجوم مأموران اطلاعات به خانه و خانواده های بازداشت شده گان و یا حتی فعالین و پناهندگان سیاسی خارج از کشور می باشیم. پدیده ای که با تعرض و قداست شکنی خانه و خانواده در ایران همراه شده و هر روز ابعاد تازه ای بخود می گیرد. مأمورین اطلاعات با حمله به خانه های مردم، از در و دیوار خانه ها بالا می روند و دختران و زنان این مرز و بوم را می ربایند، و بعد از مدتها اظهار بی اطلاعی از سرنوشت آنها، از بازداشت آنها خبر می دهند و یا در پیش چشم عزیزانشان به آنها تجاوز می کنند و بعد فتوا میدهند، که برای مقابله با معارضان ولایت فقیه، هر گونه شکنجه مجاز و رواست! و حتی مادران و همسران و فرزندان آنها که برای اطلاع از حال آنان و یا ملاقات آنها، به درب زندانها می روند، مورد حمله قرار گرفته و ضرب و شتم می شوند. و گاهاً برای جلوگیری از تجمع آنها و مراجعه دوباره، آنان را مدتی در بازداشت، نگه می دارند.


ولی براستی در کجای این دنیا، افراد فامیل یک شخص را، به اتهام دگراندیشی او، آزار داده و بی حرمت و خفیف میکنند؟ و آن هم با نام خدا؟ اما آنچه شاهدیم، این است که امروز مردم ایران، بیدارتر از همیشه، قدم در میدان مبارزه نهاده اند، و بدور از هر گونه هراسی، طبل رسوایی حاکمان ظالم ایران را بصدا درآورده اند.

نویسنده :  جواد تخشید

به سوی تحریم انتخابات


به سوی تحریم انتخابات


از آنجایی که رژیم منفور ولایت فقیه بیش از هر زمان دیگری و مخصوصا با توجه به اتفاقاتی که در کشورهای عربی موسوم به "بهار عربی" اتفاق افتاده ودر حال رخ دادن است، نیازمند حضور پررنگ مردم در انتخابات است، و از آنجایی که تمامی آزدایخواهان و حتی برخی از اصلاح طلبانی که سالیان سال با این رژیم همدست بودند خواهان تحریم انتخابات فرمایشی مجلس آخوندی هستند، بد ندانستیم که مقاله ای از نویسنده آزاد اندیش ، سیامک مهر ، وبلاگنویس دربند را که دررابطه با تحریم انتخابات فرمایشی رژیم ظالم فقیه نوشته باز پخش دهیم.


این مقاله در دوقسمت می باشد که در زیر می خوانید:


جبهه ای بدون جنگ


انتخابات مجلس هشتم یکی از بزنگاه های مهم تاریخی و شاید آخرین فرصتی است که تمامی افراد و گروه ها و احزاب و سازمان هایی که تاکنون به نوعی و به نحوی با رژیم اسلامی بده بستان داشته و لاس می زده اند، با تحریم آشکار، قاطعانه و بدون اما و اگر، به دامن ملت باز گردند.



زمانی که رهبر رژیم در کارناوال استان یزد با صراحت، انتخابات را" نمایشگاه" اقتدار نظام می نامد، در حقیقت پوچ بودن تصور پارلمانتاریسم در حکومت اسلامی را با وقاحت به رخ می کشد. آنانی که تا به حال به بهانه انتخاب بین بد و بدتر و به دنبال سراب شرّ کمتر، بدی و شرّی دائمی را بر ملت آوار کرده اند، از خواب گران برخیزند و یکبار برای همیشه بنا به مثل" یا رومی رومی یا زنگی زنگ"، تکلیف خود را با ملت و آینده ایران روشن کنند. اگر بادی در سر و ریگی به کفش نداشته باشند و یا قادر باشند که از منافع حقیری که نظام اسلامی مثل تکه استخوانی به سویشان پرتاب می کند دل بکنند، ملتی که با هوشیاری ناظر کمترین تحرک و فعالیت آنان بوده و هست، ای بسا چشم خود را بر بسیاری از فرصت طلبی ها و ندانم کاری های ایشان ببندد و با آغوش باز پذیرای ایشان گردد.


حاشیه نشین ها، توده ای ها، اکثریتی ها، ملی مذهبی ها، نهضت آزادی و حتا طیفی از اصلاح طلبان به طور بالقوه دارای آن اندازه پتانسیل و استعداد لازم هستند که میان خود و رژیم اسلامی خط فاصل روشن و شفافی ترسیم کنند. تحریم قاطعانه انتخابات از سوی این گروه ها و افرادی که تاکنون با تمجمج و یکی به میخ و یکی به نعل زدن به سردرگمی و بی تصمیمی هواداران خود دامن می زدند و آنان را به آلت فعل رژیم اسلامی تبدیل کرده بودند، می تواند تکلیف رژیم را یکسره کرده و در سراشیبی سقوطی حتمی قرار دهد.


نظام اسلامی اکنون به رغم هارت و پورت رهبر و نظامیان وابسته به او، آنچنان منزوی و شکننده گردیده است که با تحریم همه جانبه انتخابات مجلس هشتم دیگر هیچ حرف و حدیثی برای گفتن نخواهد داشت. از سویی دیگر، امروز آشکار است که چشم جهانیان به حرکتی مردمی از داخل کشور دوخته شده است. ما همواره پشتیبانی و هم داستانی گروه ها و نیروهای جهانی و کشورهای خواهان گسترش آزادی و دموکراسی و حقوق بشر را یا با عینک بدبینی دیده ایم و یا آنچنان بلااثر دانسته ایم که حتا یک گام در جهت استفبال از این حمایت ها برنداشته ایم. تا زمانی که با نافرمانی مدنی گسترده، عزم و جدیت خود را برای تغییر و تحولی اساسی به جامعه جهانی نشان ندهیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که حمایت های بین المللی جنبه عملی و مادی به خود بگیرد. تحریم انتخابات مستلزم هیچ هزینه ای نیست. کافیست در خانه بنشینید و از هوادارن و همفکران خود نیز با بیانی محکم بخواهید تا چنین کنند. بگذارید رژیم اسلامی همه نیروی خود را به میدان بیاورد. در عوض ما، ملت، یکپارچه چون یک تن در خانه می نشینیم. در خانه می مانیم و نظام اسلامی را تنها و عریان در معرض تماشای جهانیان قرار می دهیم. آیا از حضور در جبهه ای بدون جنگ نیز هراس دارید؟

امروز فکر سکولاریزه کردن سیاست در ایران فکر غالب اکثریت مردم ایران است. دانشگاهیان، کارگران، کارمندان و بازاریان نوخاسته و تحصیل کرده و طبقه متوسطِ بزرگ شهرنشین، ضرورت حیاتی جدایی مذهب از ساحت های عمومی را عمیقاً درک کرده اند. سکولاریسم اکنون تنها مشی و روش و پروسه پذیرفته شده در عرصه سیاست و حکومت و مقدمه ای پذیرفته شده برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. هر یک روز تأخیر در استقرار رژیمی سکولار فاجعه ای برای فرزندان ما و نسلهای آینده در پی دارد.


با وجود قانون اساسی ای سراپا اسلامی، ضد مردمی و آزادی کش و نهادهای سرکوبگر متعدد، هیچ روزنه ای در بدنه نظام فقاهتی وجود ندارد که به توان از خلال آن هوای تازه ای برای تنفس ملت جستجو کرد. سی سال تجربه و زندگی تحت این نظام عمر یک انسان است و قبول اینکه هنوز کسی پیدا می شود که فریبِ دروغ انتخابات را می خورد باورپذیر نیست. مگر از صغیران و سفیهان. مشارکت در انتخاباتی که ولی فقیه بوسیله اهرم های نظارتی خود ساخته، فقط و فقط سگ های دست آموز خود را منتصب می کند، دغدغه مونگول های سیاسی و یا آنانی است که پالانی کج دارند. هیچ حرفی پذیرفتنی نیست. هیچ بهانه ای برای شرکت در انتخابات پیش رو وجود ندارد. هر نظریه بازی و نظریه پردازی پسا مدرنی که به دنبال توجیه بی عملی مخالفان و یا به انفعال کشاندن فکر تحریم انتخابات تلاش کند، بدون شک آبی است که به آسیاب رژیم اسلامی ریخته شده است. صف ملت ایران و صف آزادی خواهی و دموکراسی خواهی با صف اسلام فروشان و دشمنان آزادی و دموکراسی کاملاً شناخته شده و آشکار است.


روند سرنگونی یک نظام استبدادی و شرور هر چقدر هم که با مبارزات مدنی و مسالمت جویانه و بدور از خشونت مقدور باشد، در نهایت و سرانجام به نقطه ای خواهد رسید که خواه ناخواه هسته مرکزی باقیمانده آن نظام را باید با قوه قهریه نابود ساخت. امروز اگر به فکر چنین سرنوشت محتومی نباشید، در آن صورت ملت نیز در اندیشه محافظت از شما در برابر جرقه ها و ترکش های ناخواسته و غیر قابل پیش بینی آن شعله سرکش واپسین نخواهد بود.


در همین ارتباط:

به سوی تحریم انتخابات

ضربه میانی



این حقیقت که ملت ایران در مقابل و در مقابله با جمهوری اسلامی، با آلترناتیو و بدیلی سازمان یافته و با رهبری مشخص و برنامه و پلاتفرمی تبیین و تدوین شده روبرو نیست، به هیچ وجه به معنی دست شستن از مبارزه و تن سپردن به خواسته های رژیمی استبدادی و شرور نیست. فقدان آلترناتیو و وجود چنین خلائی همراهی با شعارهای رژیم و شرکت در انتخابات پیش رو را توجیه نمی کند و بیشتر خامی و افسردگی برخی افراد و گروه ها و نیروهای سیاسی را به رخ می کشد. تجربه های سیاسی و مبارزاتی بومی و جهانی به خوبی نشان می دهد که رهبری و سازمان یابی آلترناتیو، همواره پس از تضعیف و عقب نشینی نیروهای سرکوبگر که غالباً به دنبال یک همبستگی ملی خود جوش و نافرمانی مدنی گسترده روی می دهد، به طور خود به خود و بر اساس گزینش روح جمعی و قواعدی نانوشته، پیدا و آشکار گشته و ظهور می یابد.



با تحریم وسیع و یکپارچه انتخابات مجلس هشتم از سوی ملت ایران، حکومت اسلامی به ناگزیر هم در داخل و هم در برابر افکار عمومی جهانیان در موضعی قرار می گیرد که هرگز قادر به کنترل نظم سابق و خشونت و سرکوبگری از نوع شناخته شده و مسبوق به سابقه نخواهد بود و ناچار خواهد بود برای حفاظت از خود به حکومت نظامی متوسل شود که به معنی دمیدن در سر گشاد سرنا و آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است. دقیقاً پس از این آغازه است که نطفه های نظم و نظامی که همگان بر ویژگی ها و مؤلفه های آن - که عبارتند از سکولاریسم، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر - که در طی سی سال مبارزه قلمی و قدمی اشتراک نظر و توافقی ضمنی یافته اند بسته می شود و از دل و درون آن، رهبری و سازمان یابی انقلابی برای وارد کردن ضربه نهایی شکل می گیرد.


ضروری است به این حقیقت توجه کنیم که با وجود نظام جمهوری اسلامی در ایران، پرهیز از جنگی ویرانگر در آینده به هیچ طریقی ممکن نیست. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. حتا اگر عرق وطن پرستی شما و عشق به میهن، به ایرانِ جان، آنقدر در شما شعله ور باشد که حاضر باشید در کنار نظام نکبت الهی در یک سنگر با تهاجم بیگانگان بجنگید، این واقعیت تغییری در سرنوشت محتوم و رقم خورده ما ایجاد نمی کند. حکومت اسلامی با ملت ایران، با جهان، با آزادی، با تمدن و با نوع بشر و کرامت انسانی وی دارای مشکل و تضادی اساسی، حل ناشدنی و غیر قابل رفع می باشد. رژیم اسلامی بنا به ذات و گوهر تمدن ستیز، خردستیز و دشمنی ایدئولوژیک با جهان غرب و دستآوردهای بی نظیری چون مدرنیته، دموکراسی، سکولاریسم، حقوق بشر و دانش های مدرن، تا زمانی که در حاکمیت به سر برد میهن ما را در تحریم و انزوایی برزخی فروخواهد کشید و هست و نیست و آینده ملت را نسل در پی نسل تباه خواهد ساخت. برای پرهیز از نابودی یکپارچکی و تمامیت ارضی ایران و برای جلوگیری از گسیختن و از هم پاشیدن شیرازه ملی ملت ایران، اقدامی عاجل جهت از میان برداشتن رژیم اسلامی، تنها و تنها چاره و ضرورت و وظیفه و مسئولیت ملی و مدنی و اخلاقی و تاریخی ملت ایران از هر قوم و گروه و قشر و طبقه و صنف است.


شبح و خطر دائمی جنگ و حمله نظامی، وضعیتی داموکلسی به وجود آورده که آثار منفی و زیان بار آن در همه حوزه های سیاست، جامعه، فرهنگ و بویژه اقتصاد غیر قابل محاسبه است. چنین شرایط ناامنی اگرچه جامعه را از حالت تعادل خارج ساخته، اما نظام اسلامی را به خاطر وجود فلسفه حیاتی اش مبنی بر زندگی در وضعیت هرج و مرجِ منظم و یا به عبارتی پاسخ دادن به هر بحران با بحرانی دیگر، یاری و کمک فراوانی رسانده است. این فقط متعلق به دوران هشت ساله آخوند خاتمی نبود که زمامداران حکومت اسلامی هر نه روز یک بحران می آفریدند؛ بلکه از ابتدای تشکیل حکومت فقها به عنوان یک استراتژی، یک راهکار و شیوه ناگزیر زمامداری آخوندها به دلیل نفس غیردموکراتیک و جابرانه و ضدمردمی این حکومت اتخاذ گردیده است. جمله « این جنگ نعمت است و اگر بیست سال هم طول بکشد ادامه می دهیم» ناظر بر همین حقیقت بود. تداوم این وضعیت اگر برای حاکمان رژیم اسلامی وسیله حفظ قدرت و چپاول سرمایه ها و ثروت های ملی را فراهم آورده، اما به همین دلیل برای منافع ملی و آینده ایران و سرنوشت فرزندان ما فاجعه بار است. این ما، ملت ایران است که باید با اتخاذ یک تصمیم قاطع و پرقدرت به این شرایط جهنمی پایان بدهد.


حقانیت بخشی انتخابات مجلس هشتم برای رژیم اسلامی فوق العاده مهم و سرنوشت ساز است. اکنون که جمهوری اسلامی همه تخم مرغ هایش را در یک سبد گذاشته است، برماست که سبدش را واژگون کنیم. اکنون باری دیگر فرصتی غیر قابل بازگشت در پیش روی ماست. با تحریم گسترده انتخابات مجلس اسلامی که هرگز پارلمان و مجلسی ملی نبوده و نیست و با خالی گذاشتن حوزه های انتخابیه می توانیم آنچنان ضربه ای به رژیم اسلامی وارد آوریم که هرگز کمر راست نکند و از زمین برنخیزد. می توانیم هریک از صندوق های آراء انتخابات مجلس هشتم را به تابوتی برای دفن زمامداران نظام فقاهتی تبدیل کنیم.


جمهوری اسلامی رژیمی است یک دست و یکپارچه که صحبت از جناح های درون رژیم بازی سیاسی خود رژیم و سرگرمی سیاسی کارها و روزنامه نگاران جهان سومی و عقب مانده است. هنگامی که آخوند موسوی لاریِ اصلاح طلبِ دوم خردادی، تقاضای نظارت قانونی از سوی سازمان های بین المللی بر انتخابات را خیانت می خواند و حزب مشارکت اسلامی برای مرگ عماد مغنیه عربِ تروریست تحت تعقیب، اعلامیه تسلیت صادر می کند، افتادن در دامچاله چنین مباحثی نشان از عدم بلوغ سیاسی است. بازیچه کوتوله هایی است که تلاش رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی و فراوانی گوشی های تلفن موبایل در دست مردم را نشانه مدرنیزم می دانند و نظام فقاهتی اسلام، حکومت عدل علی و حکومت ولایت فقیه را مدرن می خوانند. حکومتی که قانوناً در به در به دنبال مرتد فطری می گردد که اگر نطفه اش را والدین مسلمان بسته باشند، گرفته و به قتل برساند. حکومتی که دستگاه قضایی اش بعد از صدور حکم و اجرای متعدد سنگسار، هنوز درباره چگونگی وزن و اندازه سنگ های سنگسار مباحثه پایان ناپذیر خود را بی شرمانه ادامه می دهد.

دل بستن به نمایش انتخابات رژیم اسلامی به امید راه یافتن تعدادی اندک نماینده خنثی و مخنث از به اصطلاح جناح های میانه رو و از روستاها و ده کوره های دوردست که نظام و دستگاه های نظارتی نسبت به آنان حساسیت کمتری نشان داده است، فکری ساده لوحانه و نتیجتاً تفرقه انداختن در میان ملت و همبستگی ملی جهت تحریم گسترده انتخابات است.
از طرفی اعتراف و اقرار نامزدها به اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی، و وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه اگر بر فرض بنا بر مصلحت و گذشتن خرشان از پل بوده باشد و دروغ گفته باشند، نشان از بی اخلاقی و بی شرفی سیاسی است و ملت ایران به چنین نمایندگان و وکلایی نه امروز و نه در فردای زیبای ایران هرگز احتیاج نخواهد داشت. بنابراین نامزدی که به هر دلیل و بهانه ای چنین تعهد و التزامی را امضاء کرده باشد، جایی در میان ملت و در صف آزادیخواهان ندارد، نه امروز، نه فردا. دل خوش کردن به ورود چنین نامزدهایی به مجلس است که برخی را در تصمیم گیری برای تحریم قاطعانه انتخابات دچار دودلی کرده و زبانشان را به لکنت انداخته است.

اساساً اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و وفاداری به قانون اساسی آن و اصل ولایت مطلقه فقیه، هر فردی را از دایره ایران و ایرانی خارج ساخته و به انیرانی و دشمن و بدخواه ملت ایران تبدیل می کند. اینان بند ناف خود را از زهدان و دامن پرمهر ایران بریده اند.


تحریم انتخابات و خالی گذاشتن حوزه های انتخابیه صرفاً و تنها یک عمل سیاسی نیست. تحریم حتا یک تشبث ساده به حقوق قانونی خود هم نیست. بلکه دفاعی اخلاقی از حیثیت و حرمت و کرامت انسانی فرد فرد ملت در برابر وهن و تحقیر و تجاوزی است که بی امان و پیوسته از سوی زمامداران جابر حکومت اسلامی نسبت به اراده و اختیار و حق انتخاب آزادانه شهروندان صورت می گیرد. نظارت استصوابی شورای نگهبان که در دوره پیش رو به هیئت های اجرایی وزارت کشور نیز گسترش یافته و از آن جا آغاز شده، توهین مسلم و آشکاری است به درایت و فهم و شعور یکایک افراد جامعه. تحریم انتخابات به معنی نفی و انکار تمامیت حکومت اسلامی در همه اشکال و مظاهر آن است.


در هر صورت مسلم است که از صندوق های انتخابات بیست و چهارم اسفندماه مجلسی بیرون خواهد آمد که درواقع شعبه و شاخه ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. تشکیلاتی که در لیست سازمان های تروریستی قرار گرفته و سازمانی است در ردیف حماس و حزب الله لبنان و جهاد اسلامی. اینان که صلاحیتشان برای نامزدی تأیید گردیده، تروریست ها، پاسداران، بسیجی ها، لباس شخصی ها و یاران و همکاران مقتدا صدر و حسن نصرالله و عماد مغنیه اند و هیچ نسبتی با ملت ایران ندارند.


بدون تردید جمهوری اسلامی پس از انتخابات بیست و چهارم اسفند ماه آشکارا و بیش از پیش به نظامی پادگانی و امنیتی تغییر شکل خواهد یافت که جز با اعلام وضعیت فوق العاده و حکومت نظامی قادر به ادامه حیات خویش نخواهد بود و بدون شک پس از آن است که مبارزه با نظام فقاهتی اسلام از شکل اندرز و نصیحت و توصیه و تئوری بافی خارج شده و ملت ایران تکلیف خود را با حکومت گورکن ها و ماموت های عصر یخبندان در خیابان ها روشن خواهد ساخت.

 
نویسنده : جواد تخشید
                                           

ولایت برگزیده الله و انتخابات پر شور مردم


ولایت برگزیده الله و انتخابات پر شور مردم 



دیر زمانی ست که "انتخابات " محور گفتمان آیت الله ها و حجت الاسلامهای حاکم از جمله ولی فقیه بوده است. چرا که بر کسی پوشیده نیست که نظام ولایت پیوسته بر با شکوه بر گزار کردن انتخابات اصرار ورزیده و سران نظام همیشه شدیدا علاقمند بوده اند که مردم با اکثریت خیره کننده ای در انتخابات شرکت نمایند. اما اگر بیاندیشی که نظام ولایت هزینه ای بس بسیار سنگین را تحمل میکند که تعداد هرچه بیشتری از مردم را به صندوق های رای گیری بکشاند به آن دلیل که مشروعیت و اعتبار خود را تجدید و تمدید و تشدید نماید، بدون تردید دچار "شبهه" شده ای.


 جهان نیوز، یکی از ارگانهای بیت رهبری، گزارش میدهد (15 آبان 90) که اصرار نظام در برپا ساختن انتخابات پر شور این شبهه را " در محافل اپوزیسیون و رسانه های بیگانه " بوجود آورده است چنانکه گویی نظام ولایت مشروعیت خود را از رای مردم کسب میکند. جهان نیوز به منظور شبهه زدایی، مبادرت به نقل سخنانی میکند که "رهبر انقلاب" " در آذر ماه سال ۸۲ در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین،" ایراد و سعی نموده است که توضیح دهد که چیست علت اصرار نظام به شرکت پر شور مردم در انتخابات، اگر کسب مشروعیت نیست؟

 در این سخنرانی ولی فقیه صریح و روشن اعلام میکند که مشروعیت نظام به رای مردم وابستگی ندارد و مستقل از رای آنان است. وی اظهار میدارد که:


"بعضى خيال مى‌كنند اگر ما انتخابات پُرشورى داشته باشيم، نظام جمهورى اسلامى مشروعيت پيدا مى‌كند و اگر انتخابات پُرشور نبود، نظام مشروعيت پيدا نمى‌كند. اين حرف، حرف درستى نيست (جهان نیوز، 15 آبان 90).".


بچه دلیل این حرف، حرف درستی نیست؟ ولی فقیه در توجیه عدم ارتباط بین رای اکثریت ملت و مشروعیت نظام، به نقد دمکراسی های غربی میپردازد که رهبران بعضی از آنها با کمتر از نصف آرا، 30 یا 40 درصد به قدرت رسیده اند و هیچ "احساس عدم مشروعیت " هم نمیکنند. وی خاطر نشان میسازد که :


 "اين‌كه من بر حضور مردم اصرار مى‌كنم به‌خاطر اين است كه اين يك وظيفه شرعى و وجدانى و عقلانى است.

چون مجلس وقتى قانون تصويب كرد، همه بايد تسليم آن قانون باشيم، پس شما بايد در ايجاد آن مجلسى كه مى‌خواهد اين قانون را تصويب كند، نقش ايفا كنيد. اگر خودتان را كنار بكشيد، اين كنار كشيدن هيچ مشكلى را حل نمى‌كند؛ بايد وارد ميدان شويد. اگر تلاشتان را كرديد و آنچه را كه خواستيد نشد، شما تلاشتان را كرده‌ايد؛ وظيفه‌تان را انجام داده‌ايد."


 . بعبارت دیگر، ولایت فقیه بر آن است که او شخصا نیازی به رای مردم ندارد. قصد و نیت او هدایت مردم و دادن رهنمود است. که از ماهیت وظیفه خود و نتایج انجام آن و یا انجام ندادن آن آگاهی یابند. ولی فقیه میخواهد مردم را از بی تفاوتی بیرون بکشد. چون جهل به قانون، مصونیت از آن ببار نمی آورد. ولی فقیه، حاکمی است خیر خواه. این خیر خواهی ولی فقیه است که مردم را بسوی صندوقهای رای می کشاند. بهره بر گیری سیاسی به نفع ساختار ولایت، و یا کسب مشروعیت را نمیتوان به ولایت فقیه نسبت داد. چرا که او از بالا و راس، بزیر مینگرد. او به آسمانها نزدیکتر است تا زمین. ولی فقیه وقتی سخن میگوید قصد جمع آوری رای مردم برای نظام را ندارد. در پاسخگویی به فرمان و فراخوان ولایت است که مردم در انتخابات شرکت میکنند. بنابراین، قضاوت دشمنان در باره ی انتخابات اسلامی، قضاوتی ست سراسر اشتباه است. چرا که معیار، مشروعیت در کشورهای دمکراسی، رای مردم است. مردم تعیین میکنند که کیست مسئول و سرپرست جمهوری. حال آنکه، طبق آنچه ولی فقیه تلویحا استدلال میکند، در جمهوری اسلامی، آنجا که ولایت خود الهام بخش است و مردم را به وظیفه ی رای دادن تشویق میکند، رای مردم نمیتواند معیار مشروعیت نظام محسوب گردد. تنها دشمنان و مغرضان هستند، که براساس شرکت مردم، نظام ولایت را مورد قضاوت قرار میدهند.

 "مردم به دعوت رهبرى، نظام و مسؤولان آمدند و مسؤولى را براى جمهورى اسلامى انتخاب كردند. وقتى كه شلوغ بود و جمعيت پاى صندوقها با درصد بالا شركت كردند، آن‌طور گفتند؛ در انتخابات شوراها هم كه در شهرهاى بزرگ، مخصوصاً تهران، شركت مردم خيلى پايين بود، باز گفتند مردم شركت نكردند؛ يعنى به جمهورى اسلامى گفتند نه! بنابراين و به‌نظر آنها اگر مردم در انتخابات شركت كنند، گفته‌اند نه؛ اگر شركت هم نكنند، گفته‌اند نه! تبليغات دشمن اين‌گونه است. هرچه هم مردم شركت كنند، تبليغات دشمن هست."

 در زیر پوشش این سخنان، ولی فقیه این واقعیت را بیان میکند که مشروعیت ولایت از منبعی ست فرا زمینی و معنوی، باوری که ولایت فقیه از آن سخنی نگوید. که ولایت او ادامه ی رسالت پیامبر اسلام است. که او از تبار پیامبران است و امامان، کسانی که بدون اینکه هرگز احدی به آنان رای دهد، در قلب مردم جا گرفته اند، بویژه امامان که "معصوم " اند و "مظلوم." بزبان دیگر منشا مشروعیت ولایت، تقدس و "عصمت " پیامبران است در نتیجه نیازمند رای احدی نیست. روشن است که اگر نیازمند بود، دیگر نمیتوانست بر مسند ولایت جلوس یابد، مطلق بنگرد، مطلق بیاندیشد و همچون صخره ای، سخت و کژی ناپذیر ، فرمانروایی نماید. ولایت را که نمیتوان به رای مردم وا گذاشت. ولایت که رئیس جمهوری نیست. باین دلیل است که مشروعیت ولایت را از مردم دانستن، شبهه ای بیش نیست.


 جهان نیوز نیز بعنوان یکی از ارگانهای مجیز گوی بیت رهبری، به این دلیل مبادرت به نقل دوباره سخنان ولایت فقیه میکند که یاد آوری کند که اگر "محافل اپوزسیون و رسانه های بیگانه " به تبار و منشا فرا زمینی ولایت فقیه آگاهی داشتند دیگر دچار شبهه نمیشدند و وسعت رای مردم را مبنای تجزیه و تحلیل های خود قرار نمیدادند. البته ضمن اینکه میتواند کوششی باشد در تقلیل انتظارات از انتخابات آینده است. باین معنا که حتی اگر تنها قشر قلیل خودمانی ها در انتخابات شرکت نمایند و اکثریت از رفتن به پای صندوق رای خود داری کنند، خدشه ای به مشروعیت نظام هرگز وارد نمی شود. چرا که نهاد ولایت، مستقل و قائم به ذات و بر سقف جامعه قرار گرفته است. ولایت حرف آخر است و نهایی. یعنی که ولایت، زاده ی یکتایی و یگانگی دین است و قدرت ، قدرتی که بواسطه دین نامحدود و رها از هر قید و بند و مسئولیتی ست، قدرتی که همه چیز را تعریف و تعیین میکند اما خود مصون از تعریف و تعیین است. در گفتار ممکن است که خود را تابع قانون اساسی جلوه دهد. اما در عمل در نادیده گرفتن و زیر پا گذاردن آن، ابایی هرگز بخود راه ندهد. چرا که هیچ مقام یا نهادی نیست که مطابق قانون بتواند ولایت فقیه را مورد بازجویی قرار دهد. نیست کسی در سراسر کشور که از پاسخگویی به ولایت فقیه سر باز زند. همگان از راس تا ذیل پاسخگوی ولایت اند. اما ولایت پاسخگوی هیچکس نیست. همگان نسبت باو مسئول اند اما او را هرگز مسئولیتی نیست.


 در چنین شرایطی به نظر عاقلانه میرسد که باین نتیجه برسیم که انتخاباتی که در نظام ولایت صورت میگیرد، انتخاباتی است بسیار ویژه. آنرا نمیتوان با انتخابات در هیچ کشور دیگری حتی عراق در دوران صدام حسین که همیشه بیش از صد در صد رای مردم را جمع میکرد، مقایسه نمود. چرا که در هیچ کشوری، مقامی فرا زمینی، برگزیده ی، مقدسین و طاهرین، خود نشان و حجت الله، حضور ندارد که بر فراز جامعه قرار بگیرد و از آن بلندی ها فرمانروایی نماید. مهم نیست که انتخابات در تئوری و عمل چه باید باشد و یا چه میتواند باشد. باید انتخابات را از منظر ولایت فقیه مورد ارزیابی قرار داد. انتخابات بر اساس فهم ولایت، "یک وظیفه شرعی، عقلانی و وجدانی" است نه لزوما سیاسی و یا معیار اصلی مشروعیت حکومت و ساختار قدرت. انتخابات در نظام ولایت، تغییر و دگرگونی در برنامه ها و سیاست های داخلی و خارجی نیست، چه در سطح انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری، ساختار قدرت مصون از هر گونه مسئولیتی ست، ولایت در برابر الله است که مسئول است. ولایت، رای الله را دارد نه رای مردم. به همین دلیل مردم به منتصبین رای میدهند یعنی آنها که التزام و تعهد شان به ولایت، از فیلتر شورای نگهبان، خود منتصبین ولایت، گذر کرده اند. یعنی به کسانی که برای خدمت به ولایت نه خدمت به مردم، برگزیده شده اند. چه خوب بود که مردم هنگامی که رای خود را به صندوق میاندازند به این واقعیت نیز آگاه باشند که آنها به پادو های ولایت رای میدهند، نه نمایندگانی آزاد و مستقل و مسئول.


نویسنده : جواد تخشید



Sonntag, 4. Dezember 2011

Iran lässt Botschaftsrandalierer frei



Getty Images
Sie waren nicht lange in Gewahrsam: Iran hat laut Nachrichtenagentur Fars die Demonstranten freigelassen, die am Mittwoch die britische Botschaft in Teheran gestürmt hatten. In Brüssel erörtern die EU-Außenminister weitere Strafmaßnahmen gegen das Regime.
Aus Datenschutzgründen wird Ihre IP-Adresse nur dann gespeichert, wenn Sie angemeldeter und eingeloggter Facebook-Nutzer sind. Wenn Sie mehr zum Thema Datenschutz wissen wollen, klicken Sie auf das i.
Teheran - Die Regierung in Teheran setzt im Konflikt mit dem Westen offenbar weiter auf gezielte Provokationen: Am Donnerstag meldete die halbamtliche Nachrichtenagentur Fars, die Polizei habe am Mittwochabend die Demonstranten entlassen, die zuvor wegen des Sturms auf die britische Botschaft in Teheran festgenommen worden waren. Gründe für die Freilassung wurden nicht genannt. Das Signal an Großbritannien und den Westen ist aber deutlich: Teheran nimmt den Angriff auf die britische Vertretung offenbar nicht sonderlich ernst, zumindest öffentlich. Viele Beobachter gehen sowieso längst davon aus, dass die Attacke vom Regime inszeniert war.
Iranischem Recht zufolge drohen bei der Zerstörung fremden Eigentums normalerweise bis zu drei Jahre Haft. Die aufgebrachten iranischen Demonstranten hatten dem britischen Außenminister William Hague zufolge Mobiliar zerstört und teilweise Botschaftseigentum entwendet. Auf Fernsehbildern war unter anderem zu sehen, wie die aufgebrachte Menge Fensterscheiben zerstörte und Unterlagen vernichtete, ein Auto stand in Flammen.
EU-Außenminister erörtern weitere Schritte gegen Iran
Der Sturm auf die britische Botschaft erfolgte wenige Tage nachdem Großbritannien zusammen mit den USA und Kanada seine Sanktionen gegen das Regime in Teheran verschärft hatte. Anlass für die neuen Strafmaßnahmen war ein beunruhigender Bericht der Internationalen Atomenergiebehörde IAEA, wonach Teheran an Atomwaffen arbeitet. Iran weist die Vorwürfe zurück und behauptet stets, sein Atomprogramm ausschließlich für zivile Zwecke zu nutzen.
Die Aktion vor und in der britischen Vertretung hat die Spannungen zwischen dem Westen und Iran erheblich verschärft. Die Regierung in London zog als Reaktion alle Diplomaten ab und forderte zudem alle iranischen Diplomaten in Großbritannien auf, das Land innerhalb von 48 Stunden zu verlassen. Auch Deutschland und Frankreich riefen ihre Botschafter zurück.
An diesem Donnerstag beraten die EU-Außenminister über weitere Schritte gegen Teheran. Großbritanniens Außenminister Hague sagte der BBC, er werde seinen Kollegen vorschlagen, dass die EU weitere Strafmaßnahmen gegen den Finanzsektor der Islamischen Republik verhängen solle. Zudem warf Hague der Regierung in Teheran vor, Syrien bei der Niederschlagung von Protesten zu helfen.
Die EU-Außenbeauftragte Catherine Ashton erklärte, die EU-Partner seien sich im Prinzip einig, den Druck auf Iran zu erhöhen. Welche Sanktionen konkret beschlossen würden, müsse bei dem Treffen erörtert werden.
Deutschland für schärfere Sanktionen gegen Teheran
Auch Bundesaußenminister Guido Westerwelle macht sich für weitere Schritte gegen Iran stark: "Wir werden auch neue Bereiche von Sanktionen erörtern, aus deutscher Sicht insbesondere im Bereich der Energie und des Finanzsektors", sagte Westerwelle in Brüssel zu Beginn des Treffens der EU-Außenminister.
ANZEIGE
Es gehe darum, "die Quellen für das iranische Nuklearprogramm auszutrocknen", sagte Westerwelle. "Der Energiesektor ist sicherlich ein Bereich, der auch bearbeitet werden muss. Und natürlich auch der Finanzbereich insgesamt. Hier sind immer noch Verbindungen auch in Richtung Europa, die aus unserer Sicht gekappt werden sollten." Westerwelle forderte "umfassende, entschiedene, aber auch wirkungsvolle Sanktionen".
Die EU-Außenminister wollten am Donnerstag zunächst die Einreiseverbote gegen Führungsfiguren des iranischen Regimes ausweiten und auch die Zahl von iranischen Unternehmen erhöhen, die nicht mehr mit der EU Geschäfte machen dürfen. Über eine grundsätzlich härtere Gangart bei den Iran-Sanktionen sollte danach diskutiert werden. Ein Importverbot für Öl wird von einigen EU-Staaten abgelehnt. Auch über ein Verbot von Geschäften mit der iranischen Zentralbank gibt es noch keine Einigung.
Israels Verteidigungsminister Ehud Barak erklärte am Donnerstag, sein Land lege es nicht auf einen Krieg mit Iran an, würde aber im Notfall auch nicht davor zurückschrecken. Wenn Israel wegen des iranischen Atomprogramms "in die Enge getrieben" werde, bleibe keine andere Wahl, als zu handeln, sagte Barak im israelischen Radio. "Kriege sind kein Picknick, und wir wollen keinen Krieg", betonte der Minister. Ein Angriff auf die Atomanlagen Irans komme immer nur als letzte Möglichkeit in Betracht. Iran hat in der Vergangenheit mehrfach deutliche Drohungen gegen Israel ausgesprochen.
hen/dpa/dapd/Reuters


Iran soll Anschläge in Deutschland planen

Karlsruhe (dpa) - Der Iran soll Anschläge in Deutschland planen und steht nun im Visier der Bundesanwaltschaft. Es bestehe der Verdacht, dass der Iran im Falle eines Angriffs der USA Einrichtungen der US-Armee in Deutschland attackieren wolle, sagte Generalbundesanwalt Harald Range am Donnerstag.
«Wir haben ein Ermittlungsverfahren eingeleitet und führen operative Maßnahmen durch», erklärte Range. Der Chef des Bundeskriminalamts (BKA), Jörg Ziercke, betonte, es bestehe keine unmittelbare Gefahr. Weitere Einzelheiten teilten Ziercke und Range nicht mit.
Anzeige

US-Behörden äußerten sich nicht zu den Ermittlungen. «Wir können und werden diese Vorgänge nicht kommentieren», sagte ein Sprecher der US-amerikanischen Botschaft in Berlin der Nachrichtenagentur dpa. Ein Sprecher des Hauptquartiers der US-Streitkräfte in Europa in Stuttgart sagte lediglich, man arbeite eng mit den deutschen Behörden zusammen.
Bundesaußenminister Guido Westerwelle (FDP) bezeichnete die Hinweise als «schwerwiegend» und «ernstzunehmend». «Es ist erforderlich, dass deshalb auch die Behörden, die zuständig sind, gründlich ermitteln und aufklären, und das geschieht jetzt», sagte Westerwelle beim Treffen der EU-Außenminister in Brüssel.
Die «Bild»-Zeitung berichtete am Donnerstag unter Berufung auf BKA-Experten, das iranische Regime wolle im Fall eines US-Angriffs auf Teheran Militär-Flugplätze der USA in Deutschland attackieren, um Nachschub und Logistik der Armee zu stören.
Die Bundesanwaltschaft ermittele wegen des «Verdachts der Agententätigkeit zu Sabotagezwecken» gegen einen deutschen Geschäftsmann, der konspirativen Kontakt mit der iranischen Botschaft in Berlin gepflegt haben solle. Im Zuge des Verfahrens hätten die Ermittlungsrichter am 2. November eine Hausdurchsuchung angeordnet, heißt es in dem Bericht.
Die Ermittlungen stehen damit in keinem Zusammenhang zum Sturm auf die britische Botschaft in Teheran am Dienstag, der zu einem tiefen Zerwürfnis zwischen der Europäischen Union und Iran geführt hat. Die EU-Außenminister rügten die iranische Regierung am Donnerstag wegen der Vorkommnisse scharf. Sie beschlossen ein Verbot von Öl-Einfuhren aus dem Iran vorzubereiten. Auch soll das Finanzsystem des Landes von dem des Westens abgeschnitten werden.

سفارت بریتانیا در تهران - قبل و بعد از حمله